متولیان خواب... فرهنگ بیدارگر؟
اهمیت موضوع:
دانشگاه مبدأ همه ی تحولات است. امام خمینی (ره)
فرهنگ يك ملت، منشأ عمده تحولات آن ملت است. مقام معظم رهبری
نقد که هیچ تخطئه هم از الطاف الهی است. امام خمینی (ره)
لحن دانشجو باید طلبکارانه باشد. مقام معظم رهبری
فرهنگ انقلابی- اسلامی از چند جهت ضربه خورده است که یکی از آنان سوء مدیریت فرهنگ چه در سطح خرد و چه در سطح کلان می باشد. از وزارت ارشاد گرفته تا معاونت فرهنگی دانشگاه ها. سوء مدیریتی که در اکثر موارد ناشی از نخواستن نیست، که ناشی از نتوانستن و ندانستن است. و دانشجویان به عنوان قشری که می بینند و می فهمندو گاه می توانند، می توانند بهترین منتقد و مشاور(البته نه از نوع جوان) و یاور این مسئولین باشند.در نوشتار پیش روی، آسیب شناسی مختصری از سوء مدیریت فرهنگی در دانشگاه انجام شده است. آن چه فرهنگ امروزی جامعه و دانشگاه ماست با آن چه در خور جامعه ی انقلابی و اسلامی است، فاصله ها دارد و شاید مهم ترین ریشه های این مسئله آن چه در ادامه می آید باشد
نوع نگاه مسئولین دانشگاه و متولیان فرهنگی به فرهنگ و هنر:
نگاه کمیتی: نگاهی که در آن آمار و ارقام و تعداد برنامه های فرهنگی و حضور چهره های سرشناس و تعداد مخاطب و تعداد مسئولین حاضر در مراسم و ... به نسبت کیفیت برنامه ها و میزان تاثیرگذاری برنامه بر مخاطب و میزان تطابق برنامه ها با آرمان های انقلاب اسلامی و ذوق و نیاز دانشجو ضریب می گیرد. متاسفانه علیرغم گذشت 3 دهه ازپیروزی انقلاب اسلامی، هنوز نتوانسته ایم برای برنامه های فرهنگی معیارهای سنجش پذیر مناسب تعریف نماییم تا در دام برنامه های بی محتوای مخاطب جمع کن و آمار افزا نیفتیم. گزارش کارهای فرهنگی ما هنوز در بردارنده ی همان کلیات و کمیات است. و با همین نگاه کمیتی است که مسجد دانشگاه با هزینه های هنگفت به اتمام می رسد و برای برنامه های فکری و مطالعاتی بودجه ای درخور تصویب نمی شود.
نگاه غیر اولویت دار: علیرغم ادعای مدیران نظام جمهوری اسلامی در التزام به این که فرهنگ ویژه ترین جنبه ی یک تمدن است و ما برای ساخت تمدن اسلامی نیازمندیم که سیاست و اقتصاد و نظام خود را بر مبنای فرهنگ بچینیم اما هم چنان برای همان روبناها بیشتر و بهتر سرمایه گذاری مادی و فکری و عملی می شود تا برای کار فرهنگی. آیا حفظ نظام جز با حفظ محتوا و فرهنگ انقلابی امکان پذیر است؟ بشنویم هشدار مقام معظم رهبری را که دردمندانه فریاد می کشند: «اگر به محتوا و اصول توجه نشود ممکن است در زير پوستِ شکلِ رسمي نظام، تغييرات تدريجي و بي سر و صدايي اتفاق بيفتد و نظام اسلامي را به سمتِ انحراف بکشاند که در برخي مواقع، خواص هم متوجه اين انحراف تدريجي نمي شوند.» . و ما هم چنان در بی خبری خود برای موضوعات غیر اولویت دار، برنامه های دو فوریتی اولویت دار تصویب می کنیم و فرهنگ را یا به دست دلسوزانش می سپاریم که نه بودجه ی کلانی دارند و نه قدرت اجرایی چشم گیری و یا به دست کسانی که نه فرهنگ و کار فرهنگی را می شناسند و نه برای آن حاضرند سرمایه گذاری کنند. و فرهنگ هم چنان در حاشیه و شانه ی راه انقلاب می ماند. به فرموده ی رهبر انقلاب: « يكي از مهمترين تكاليف ما در درجه اول مهندسي فرهنگ كشور است؛ يعني مشخص كنيم كه فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حركت عظيم درونزا و صيرورت بخش و كيفيت بخشي كه اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه بوجود ميآيد، چگونه بايد باشد؛ اشكالات و نواقصاش چيست و چگونه بايد رفع شود؛ كنديها و معارضاتش كجاست؟ مجموعهاي لازم است كه اينها را تصوير كند و بعد مثل دست محافظي هواي اين فرهنگ را داشته باشد. »
نگاه حداقلی: و با همان نگاه غیر اولویت دار به برنامه هایی که فرم های گزارش را مزین می کند اکتفا می کنند و رسالت سنگین انقلابی- اسلامی خویش را با سخن رانی ای دو ساعته و یا شب شعری شورانگیز به انجام می رسانند. ایراد دیگر در این است که مسئولین ما آن قدر که به بعد علمی دانشجو اهمیت میدهند (البته آن هم به جای خود نواقص و کاستی های فراوانی دارد اما در لفظ، علم برای ایشان مقدم بر معرفت و آگاهی است) به بعد فرهنگی و معرفتی دانشجو اهمیت نمی دهند. و حال آن که علم به تنهایی راه به جایی نمی برد و به تعبیر مقام معظم رهبری: «ثقل اكبر در اينجا فرهنگ است؛ چون هم خودِ علم و آموزش و هم جهتگيرى و كيفيت و رویكردهاى مختلف آن، تحت تأثير فرهنگ عمومى جامعه است.». از سویی دیگر با تصور این که با یک برنامه و دو برنامه در مناسبتی خاص می شود این فرهنگ را ترویج و تثبیت کرد به همان ها اکتفا می کنند و حاضر نیستند برای فرهنگ به اجرای برنامه های دراز مدت و مستمر و تاثیر گذار بپردازند و مگر نمی دانند که فرهنگ دیر مستقر می شود و دیر تغییر می کند؟
نگاه انفعالی: به دلیل فقر نظری شدید برخی از متولیان فرهنگی و یا مسایل دیگر متاسفانه نگاه ایشان به فرهنگ انقلابی اسلامی توام با شرمساری است. گویی این افراد از این که مروج فرهنگ اسلام ناب باشند شرمسارند و بر سر مبانی اسلام و انقلاب رودربایستی دارند. و گاه برای جبران این شرمساری ها جهت تطبیق با دنیای مدرن امروز برنامه های فرهنگی را از درون پوک می کنند تا در ظاهر مطابق با ذوق جوان باشد. وقتی برای اجرای کنسرت گروه x هزینه های هنگفت صرف می شود و شب شعرهایی به غایت سطحی و سرگرم کننده ضریب میگیرند و اگر همان شب شعر بخواهد توسط گروهی که از انگ حزب الهی خوردن نمی هراسند و افنخارشان انتساب به انقلاب و رهبری است اجرا شود، با هزاران مصیبت و مسئله مواجه می شوند و در نهایت از اجرای شب شعر توسط ایشان جلوگیری می شود... می توان گفت که کم کم باید فاتحه ی فرهنگ انقلابی را خواند. از درون این نوع سیاست گذاری ها هرگز دوباره قیصر امین پوری نخواهد رویید. مسئله ی دیگر در نگاه انفعالی این است که تا شبهه ای نیفتد و بحثی در نگیرد هیچ کس به فکر مسلح کردن دانشجو به عینک معرفت و آگاهی نیست. ما در روند فرهنگ از تاکتیک دفاع استفاده می کنیم و نه حمله و و نه حتی ضد حمله.
همچنین هنر را در خدمت تعهد در نیاوردن و نگاه لوث هنر برای هنر را ترویج دادن و هنر را از مبانی انقلاب و اسلام ناب دور کردن و از درون هنر را تهی کردن به فرهنگ و انقلاب لطمات جبران ناپذیری وارد خواهد کرد.
نگاه دولتی:
منظور از دولتی بودن این نیست که دولت نباید دخیل در برنامه های فرهنگی شود. منظور این است که نباید صرفاً و منحصراً متصدی اجرای امور فرهنگی گردد. بلکه بیشتر باید نقش تمهید شرایط برای اجرای ایده های مردمی و دانشجویی را داشته باشد. بخش نامه های دولتی نباید جایگزین ابتکارات دانشجویی شود، تا جایی که اندیشه و انگیزه عمومی برای پرداختن به کارفرهنگی کاهش یابد و صرفاً منتظر باشند دولت برنامه های فرهنگی را مدیریت و اجرا نماید. (به معنی عام آن: مثلاً در دانشگاه یعنی معاون فرهنگی دانشگاه، ریاست نهاد، رئیس ناحیه ی بسیج دانشجویی و... که نباید برای دانشجو تصمیم بگیرند. بلکه باید در راستای اهداف اسلام و انقلاب نقش حمایت کننده و در برخی موارد گوشزد دهنده را ایفا کنند.) به فرموده ی رهبر انقلاب: «آنچه كه در مقوله ى فرهنگ بر عهده ى حكومت است، عبارت است از نظارت هوشمندانه، متفكرانه، آگاهانه، مراقبت از هرز روىِ نيروها و هرزهرويىِ علف هرزه ها، هدايت جامعه به سمت درست، كمك به رشد و ترقى فرهنگى افراد جامعه؛ بايد به اين همه مجموعه ى انسان و بخصوص جوان كه در جامعه هستند، كمك كرد تا بتوانند راه صحيح و رشد خود را پيش ببرند. ما نه معتقد به ولنگارى و رها سازى هستيم، كه به هرج و مرج خواهد انجاميد، نه معتقد به سختگيرى شديد؛ اما معتقد به نظارت، مديريت، دقت در برنامه ريزى و شناخت درست از واقعيات هستيم.» به راستی چرا برخی فعالیت های هنری-فرهنگی که گروه حزب الله لبنان انجام می دهد برایمان این قدر دست نیافتنی شده است؟ و اینقدر فارغ از کلیشه و عادت کار می کنند و اصلاً اول انقلاب آن همه سرود و تئاتر و کلیپ و خلاقیت با امکانات حداقلی و ناچیز چگونه می جوشید و می رویید؟ آیا جز این است که همه خود را مسئول می دیدند و فرهنگ را به دولت و حکومت نسپرده بودند. چه شده که مردم از عرصه های مملکت یکی یکی به حاشیه رانده می شوند؟
نگاه کلیشه ای: و وقتی فرهنگ محبوس در میان همه ی این آفات است از ابتکار و خلاقیت و نوآوری که لازمه ی کار فرهنگی است... خبری نیست که نیست. و دوباره همان سمینارها و سخن رانی ها و... . . به فرموده ی رهبر انقلاب:«رشد فرهنگي با ابتكار و آزادگي و آزادي و میدان دادن به ارادههاست». اما با همان نگاه دولتی از بروز و ظهور این ابتکارات جلوگیری می شود. از سویی دیگر از ابزار هنر به خوبی بهره برده نمی شود و هنر را که مخاطب عام دارد به مباحث مبتذل می آرایند و از آن طرف از ابزار هنر برای بیان معارف دینی و انقلابی بهره ی وافی نمی برند. یا مخاطب به کلی فراموش می شود و ما در مفاهیم سنگین با بیانی کسل کننده و کلیشه غور می کنیم. و یا محتوا به کلی فراموش می شود و برنامه های زرد و بی محتوا و خام و تهی از معنا و معرفت نثار مخاطب می شود.آفت هنر در دوچیز است: هنرمندان بی تعهد و متعهدین بی هنر... . باید یاد گرفت محتوا و فرم، مخاطب و معنا و صورت وسیرت کار فرهنگی را با هم ارتقا بخشید. فرم خود محتواست و نشانه ی جدی گرفتن مخاطب و احترام به ذایقه ی سمعی و بصری او در میان انبوه انتخاباتی که وی پیش رو دارد. و محتوا... آن چه رسالت فرهنگ است. هر دو باید جدی گرفته شود.
و چند سوال:
انتخاب مدیران فرهنگی و خصوصا معاونت فرهنگی دانشگاه بر اساس چه معیار و
مبنایی است؟ آیا صرف این که فردی انسان خوبی است و دکترای الهیات دارد و
حافظ قرآن و نهج البلاغه است و استاد معارف، کافی است تا یک فرد شایسته ی
این مقام مهم در دانشگاه گردد. آیا برای معیارهایی هم چون نگاه تحلیلی و
شفاف به فرهنگ داشتن، اطلاعات کافی از فضای زنده ی فرهنگ داشتن و در فضای
فرهنگ و هنر استنشاق کردن و نگاه های آفت دار ذکرشده را نداشتن و برای
دانشجو و شان و جایگاه پیشروی وی ارزش و اعتبار قایل بودن و از مقام و قدرت
و نفوذ خود استفاده ی نابجا نکردن و ملتزم به قانون بودن و... جایی هست
تا فردی اصلح و موثر برای تصدی این مسئولیت خطیر انتخاب گردد؟ تا بیش از
این شاهد عدم سیاست گذاری های صحیح در زمینه های فرهنگی دانشگاه و پرکاری
ها ی مسرفانه و بی محتوا و بی انگیزگی و سرخوردگی قشر دانشجو... در سطح
دانشگاه نباشیم.
آیا متولیان خواب... می توانند فرهنگ بیدار گر انقلاب اسلامی را اشاعه دهند؟
توضیح: سخنان مقام معظم رهبری را نه به عنوان تاییدی بر عرایض خود که به عنوان چراغی روشن گر راه مسئولین دلسوزی که می خواهند...ذکر کرده ام.
آمده ایم تا برویم...