رهایی وصف شادابی است
وقتی نمی توانی کسی را که برای تو رنجشی ایجاد کرده ببخشی... خود از همه بیشتر در عذاب خواهی بود همچون کرمی که پیله را بیشتر و بیشتر دور خود می تند و عذابش بیشتر و بیشتر می شود.
و بخشیدن... مثل از پیله در آمدن پروانه است
به شوق باغ پروانه شدن، نیازمند آن است که پیله را بشکافی و رها شوی، و باید بشکافی و رها شوی چرا که:
در پیله ی انزوای خود خواهد مرد
کرمی که به شوق باغ پروانه نشد

و چه گرانقدر توصیه ای بود آن که: «مرنج و مرنجان.»
مدتی بود بی برکتی حاصل از کینه و کدورتی چندماهه را در تمام زوایای زندگیم ساری و جاری می دیدم و بهانه ای می طلبیدم برای بخشش و نمی یافتم.
اما گاهی بی بهانه بخشیدن لطف دیگری دارد.
و اولین نتیجه بخشش، رهایی و سبکی بی نظیری است که تجربه اش طعم حلواهای دم افطار را دارد. بعد از یک روز گرسنگی... چشیدن طعم یک حلوای خوش طعم. بعد از مدت ها کدورت...چشیدن حلاوت یک دل بی کینه.
ای خدای یونس! در این ماه غفران و برکت... هیچ بهانه ای نداریم تا به دستت بدهیم و بدان واسطه بخواهیم ما را ببخشی... تو خود بی بهانه ما را ببخش و بال پروازمان عطا کن.
لا اله الا انت... سبحانک انی کنت من الظالمین










آمده ایم تا برویم...