این غزل سر ندارد. بیت اولش نیومد. اگه خیلی تلخه ببخشید. شبیه حال خودمه
بیت اول
سهم من از غروب فقط شروه های تلخ      
    وقتی به سنج زنجره شان ضربه می زنم
تک خوانی گروهی و من چون خشی نچسب      
دارم به تار حنجره شان ضربه می زنم
یک شب هوا نه خوب و نه بد... حال من خراب     
تق تق به طاق پنجره شان ضربه میزنم
یک سر، سلام و خنده... ولی! سرد و ساکت است  
   شاید به سنگ مقبره شان ضربه می زنم