سوال های ممنوع
چند سوال همیشه در ذهنم می آیند و می روند و گاهی توقفکی... و بعد هیچ:
1) حضرت زینب شرط ازدواجشان را این می گذارند که هرکجا امام حسین (ع) بروند ایشان همراهشان باشند. و در واقعه ی کربلا می بینیم که حدود چند ماه (طبق برخی روایات 11 ماه) ایشان از همسرشان جدا بوده اند. اگر رابطه ی زناشویی بر همه ی وظایف اجتماعی مقدم است پس چرا زینب کبری بدین طریق عمل کردند؟
2) خانم دباغ در فعالیت های مبارزاتیشان 3 سال از ایران دور بودند و در خارج از کشور فعالیت می کردند. چندین ماه زندان بودند(آن هم با شکنجه های منافی عفت) و در همه ی این حالات از همسر و فرزندانشان جدا بودند. همان زمانی هم که در ایران بودند به دلیل مبارزه و زندگی مخفیانه در منزل نبودند. آیا ایشان اشتباه می کردند. اگر آری چرا امام در نوفل لوشاتو بارها به خاطر فداکاری های خانم دباغ که دوری خانواده اش را تحمل می کند تشکر می کردند؟ چرا ایشان را زینب انقلاب لقب دادند؟ چرا بعدها فرمانده ی سپاهش کردند؟
3) اگر خانمی فرضا پزشک بوده و جان بیمارش در خطر باشد و در همان لحظه همسرش به دلایل شرعی و حقوقی اذن خروج به وی ندهد چه باید بکند؟
4) و خیلی سوال های دیگر که اگر دوستان برایشان پیش آمده بهتر است مطرح کنند.
به نظر می آید بحث زنان حقیقتا جای کار جدی دارد و به همین راحتی نمی توان حکم صادر کرد.
آمده ایم تا برویم...